روشاروشا، تا این لحظه: 12 سال و 19 روز سن داره

شاهزاده خانوم روشا

روشا و سرسره

درود بر دوستان چند روز پیش یه سر رفتیم خونه خاله نغمه اونجا روشا خانوم بعد از کمی غریبی و گریه کردن کم کم یخش باز شد و بر خلاف دفعه پیش که از سرسره خوشش نیومد اینبار حسابی باسرسره کیان و کیانا جون بازی کرد چون چند باری هم که پارک برده بودیمش هر کاری کردیم از ما جدا نشد که تاب و سرسره بازی کنه، وقتی که دیدیم دوست داره بازی کنه جدا از اینکه تصمیم گرفتیم بریم براش سرسره بخریم، گفتیم امروز ببریمش پارک ببینیم تو پارک هم خوشش میاد با این وسایل بازی کنه یانه که دیدیم عاشق سرسره است ولی خیلی از تاب خوشش نیومد شاید بعدن به اون هم علاقه مند بشه ولی حسابی با سرسره بازی کرد تقربن با همه ی سرسره های توی پارک بازی کرد. خوشحالیم  از اینکه داره بیشتر...
31 مرداد 1392

فروشگاه شهروند

درود بر دوستان دیروز بعد از مطب دکتر یه سر رفتیم فروشگاه شهروند چون نزدیک مطب دکتر بود هم خرید کنیم هم روشا که تو مطب دکتر کلی گریه کرده بود کمی سرگرم بشه. از شانس هم از این سبد خریدهایی که جلوش ماشین داره اونجا بود و روشا رو هم سوار کردیم و کلی تو فروشگاه چرخوندیم شاهزاده خانوم هم خیلی کیف کرد دستشون درد نکنه این سبد های خرید وسیله ی خوبیه برای کسانی که با بچه میان فروشگاه شاد باشید - بابا و مامان روشا * *     ...
30 مرداد 1392

داستان روشا و شیر های AR

درود بر دوستان از وقتی که خانم دکتر کاوه منش برای شاهزاده خانوم شیر بیومیلAR تجویز کردند و ریفلاکس ایشون بهتر شد کم کم این شیر کم یاب و بعد هم نایاب شد چون شرکت واردکننده گفت که برای وارد کردنش دولت ارز نداده (دست گلشون درد نکنه) آخرین باری که تونستیم پیدا کنیم چند ماه پیش بود که هشت تا یه مادربزرگش تو تهران پیدا کرد و ده تا هم یه مادربزرگ دیگه روشا تو سفر به شهر جم پیداکردند و برامون پست کردند خدا بهشون سلامتی بده کمی خیالمون راحت شده بود (هر چند تاریخ بیومیل های موجود تا آخر مهر ماهه) تا هفته پیش که دیدیم یه قوطی دیگه بیشتر نمونده باز غصه و گردش بین داروخانه های تهران و شهرستان ها (با خواهش از دوستان به خصوص مامان مهربون الینا خانوم) شرو...
29 مرداد 1392

عروسک های دست دوز مامان مارال

درود بر دوستان مامان روشا خانوم خیلی پیش از این چند تا عروسک برای فرزند آینده که همین سرکار روشا خانوم باشند دوخته بودند که الان آوردیمشون دم دست و هفته ای یکیش رو بهش میدیم تا هم روشا لذت بازی با عروسک های جدید رو تجربه کنه هم مامانش از کارهای دست خودش که میبینه دختر گلش باهاش بازی میکنه لذت ببره. شاد باشید - بابا و مامان روشا   خورشید خانوم هاپو سفید غورغوری پنگولی ...
23 مرداد 1392

اولین پیاده روی طولانی

درور بر دوستان امروز روشا اولین پیاده روی طولانی خودش رو انجام داد، از دم منزل خودمون تا منزل مادربزرگش ، تو راه هم که به همه چی گیر میداد و طبق معمول با جمله معروف خودش (ای چیه؟) بنده رو سوال پیچ میکرد، تو راه هرجا برگ خشک میدید حتمن باید پاش رو میذاشت روش تا صدا بده و ایشون هم از صداش کیف کنه، خلاصه مسیر چند دقیقه ای رو تو نیم ساعت با هم پیمودیم اونجا هم که رسید از سه تا پله اول رفت بالا و شروع کرد خودش رو تشویق کردن... شاد باشید - بابا و مامان روشا   ...
22 مرداد 1392

خرید برای شازده خانوم

درود بر دوستان ما اغلب لباس های تو خونه ی شاهزاده خانوم رو از غنچه میخریم اس ام اس دادن که تخفیف دارن ما هم با روشا خانوم رفتیم ببینیم چی دارند و یه سری هم تو پاساژ بزنیم و برگردیم. طبق معمول شازده خانوم راه افتادند تو پاساژ که "ای چیه؟ "بعد هم تشریف بردن جلوی یه مغازه که کلی گل سر آویزیون کرده بودند مشغول انتخاب گل سر شدند و بعد از کمی چرخیدن و خرید از غنچه خسته شدند و راه افتادند به سمت بیرون که چشمشون افتاد به این عروسک های چراغ دار دستی که خودش هم لنگش رو داره و فکر میکرد که مال خودشه و گیر داده بود به بساط این دست فروش بنده خدا و کاسه و کوزه اش رو میخواست به هم بریزه که با کلی خواهش و تمنا از شازده خانوم راضیش کردیم که منصرف بشه ش...
22 مرداد 1392

روشا در خونه ی مادربزرگ

درود بر دوستان این یکی دو روز تعطیلی رو رفتیم کرج منزل مادربزرگ روشا تا از هوای اونجا روشا لذت ببره و تو فضای بزرگتر بازی کنه، روشا هم حسابی تو حیاط بازی کرد و خوش گذروند خصوصن از شلنگ آب و آب بازی غافل نمیشد تا میرفت تو حیاط یا سراغ شلنگ آب بود تا چرخ خرید مامان پری . برای اولین بار از پله اونجا بالا رفت و برای اولین بار تو خیابون اونجا پیاده روی کرد کلی هم خوشش اومد. شاد باشید - بابا و مامان روشا روشا مشغول آب بازی روشا مشغول بررسی گل های باغچه روشا پس از دریافت ده هزار تومان عیدی (عید فطر) از پدر بزرگ روشا و پدربزرگ (بابا سعید) روشا و اولین پیاده روی در خیابون (شهر نهال و بذر) با مامان و مامان بزر...
22 مرداد 1392

کیف دستی روشا

درود بر دوستان از بس که شاهزاده خانوم کیف دستی مامان و مامان بزرگ و عمه رو برمیداشت، گفتیم براش یه کیف دستی بخریم شاید خوشش بیاد و سراغ کیف دستی سایرین نره، خیلی ذوق کرد وقتی کیف دستیش رو دید و کلی باهاش پز میده میندازه رو بازوش و راه می افته تو خونه . البته هنوز گهگاهی سراغ کیف سایرین میره ... شاد باشید - بابا و مامان روشا ...
22 مرداد 1392

روشا خانوم خوش تیپ

درود بر دوستان از وقتی که این عینک آفتابی  رو برای شاهزاده خانوم خریدیم تا میخوایم از در بریم بیرون بدو بدو میره عینکش رو میاره میده تا بزنیم به چشمش بعد هم میره جلوی در آماده می ایسته تا بریم. دیگه محاله بیرون از خونه عینک رو از چشمش برداره مرتب هم تو خیابون با انگشت عینکش رو میبره بالا تا تیپش بهم نخوره. عاشق این اداهاشیم شاد باشید - بابا و مامان روشا   ...
13 مرداد 1392

شاهزاده خانوم و نذری مامان اعظم

درود بر دوستان چند روز پیش مامان بزرگ روشا آش رشته نذری داشت و موقع کشیدن تو ظرف ها شاهزاده خانوم هم رفته بود کمک جاتون خالی کل لباسش کشکی و زعفرونی بود. کلی هم کمک کرده خوشگل خانوم . عاشقشیم همگی شاد باشید - بابا و مامان روشا ...
12 مرداد 1392